100 اصطلاح رایج در مکالمات زبان انگلیسی با معنی
فهرست مطالب
Facebook
Twitter
LinkedIn

100 اصطلاح رایج در مکالمات زبان انگلیسی با معنی

کلمات روزمره و اصطلاحات کوتاه انگلیسی متنوع هستند و برای موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شوند. این اصطلاحات گاهی به‌صورت ضرب المثل و گاهی در بین جملات عادی روزمره به کار می‌آیند. با شرکت در دوره آیلتس یا دوره‌های مشابه بسیاری از این جملات و کلمات را می‌آموزید.

با یادگیری اصطلاحات کوتاه انگیسی تسلط کاملی روی این زبان پیدا می‌کنید، بنابراین می‌توانید در موقعیت‌های مختلف منظورتان را به درستی به طرف مقابل برسانید. این موضوع تأثیر فوق‌العاده‌ای روی آینده شغل و زندگی‌تان در کشور‌های خارجی نیز می‌گذارد.

انواع اصطلاح روزمره انگلیسی چه هستند؟ در دوره مکالمه فشرده یا دوره‌های مشابه چه اصطلاحاتی به زبان آموزان آموزش داده می‌شود؟ این‌ها سؤال‌هایی هستند که ذهن بسیاری را به خود درگیر می‌کنند، به‌همین دلیل قصد داریم کاربردی‌ترین اصطلاحات را با شما به اشتراک بگذاریم.

بررسی 100 اصطلاح رایج به زبان انگلیسی به همراه معنی

بررسی 100 اصطلاح رایج به زبان انگلیسی به همراه معنی

جملهمعنی
نابرده رنج گنج میسر نمی‌شودno pains ,no gains
خواستن توانستن استwhere there is a will there is a way
اب در هاون کوبیدنhe beats a dead horse
پول علف خرس نیستmoney doesn’t grow on the tree
چه کار‌هایی می‌کنی؟ (سرگرم چه کار‌هایی بوده‌اید؟ )?What have you been up to
اوه، خدای من!! Oh my God/ oh my gosh/ oh my Goodness
حتماًFor sure
فهمیدم/ گرفتمI get it/ I got it
آیا درست فهمیدم؟ درست متوجه شدم؟?Did I get you right
باورکردن چیزیTo buy something
معرکه/ فوق‌العادهOff the hook/ Off the chain
کاملاً درست است/ بیشتر از این نمی‌توانم موافق باشم (کاملاً موافقم)That’s so true /I couldn’t agree more
به دل نگیریدDon’t take it to heart
این نهایت لطف شماستThat’s so kind of you
نوش‌دارو بعد از مرگ سهرابafter death the doctor
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شوwhen you are in Rome,do as the Romans do
او خیالات خام در سر داردhe builds castles in the air
توانا بود هرکه دانا بودknowledge is power
پیمانه‌اش پر‌شده استhis days are numbered
به‌هرجا بری آسمان همین رنگهall roads lead to Rome
از لحاظ احساسی خود را جمع‌وجورکردن و کنترل احساسات را در دست گرفتنPull yourself together
خود را در موقعیت کسی قراردادن و با آن شخص احساس همدردی کردنPut yourself in my shoes
کسی یا چیزی که باعث می‌شود تا ناراحت و عصبی شوید. (به اصطلاح اعصاب شما را بهم میریزد. )Pain in the neck
مگر از روی نعش من رد شویOver my dead body
همسایه یا هم‌محله‌ایNeck of the woods
لقمه بزرگ‌تر از دهان خود برداشتن (تلاش برای انجام چیزی بسیار سخت)In over my head
فهمیدن موضوعی پیچیده و سختWrap your head around something
چیز یا موقعیتی که الان در حال حاضر دارید بهتر از چیز یا موقعیتی است که ممکن است بعداً داشته باشید.A bird in the hand is worth two in the bush
پرسیدن اصل قضیه یا اتفاق از کسی که در آن اتفاق دخیل بوده استHear something straight from the horse’s mouth
از آب گل‌الود ماهی گرفتنfish in troubled waters
خشک و‌تر با هم می‌سوزندeveryone is in the same boat
دل به دریا زدنtake the plunge
بادآورده را باد می‌بردeasy comes,easy goes
بی‌خبری خوش‌خبری استno news is good news
شاهنامه آخرش خوش استall is well that ends well
دو صد گفته چون نیم کردار نیستactions speak louder than words
هر گردی که گردو نمی‌شودall that glitters is not gold
چرا در مجلس عروسی داشتی چشم‌چرانی می‌کردی؟Why were you feeding your eyes in the wedding party
چوب خدا صدا ندارد.The mills of God grind slowly
چقدر به شما بدهکارم؟How much do I owe you
چه پررویی!What cheek
چه باید کرد؟What is to do
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن استbetter late than never
کوری که عصاکش کسی شودthe blind leading the blind
جوجه را آخر پاییز می‌شمارندdon’t count your chickens before they’re hatched
دیگ به دیگ میگه روت سیاهthe pot calling the kettle black
دندان اسب پیش‌کشی را نمی‌شمارندdon’t look a gift horse in the mouth
یک دست صدا نداردmany hands make light work
کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خوردThe shoemaker’s wife goes the worst shod
از دنده چپ برخاستنTo get out of bed on the wrong side
با یک گل بهار نمی‌شودOne swallow does not make summer
باد آورده را باد می‌بردLight come, light go
اوه، پس بگو چرا / پس قضیه از این قرار بودهOh,That explains it
می‌توانست بهتر باشدCould be better
پیش می‌آید/ خیلی عجیب نیستThings happen
خوش به حالت!! Good for you
داری با من شوخی می‌کنی!! You’ve got to be kidding me
از شنیدنش خیلی متاسفمSo sorry to hear that
موافقم/آخ گفتی!Tell me about it
من آخرین جمله‌تان را متوجه نشدم/ ببخشید، منظورتان را متوجه نشدمI didn’t catch the last word / I’m sorry, I didn’t catch you
نانش در روغن استHis bread is buttered on both sides
یک تخته‌اش کم استHe is a button short
به ساز کسی رقصیدنTo dance to a person’s tune
حساب حساب است، کاکا برادرBargain is bargain
مثل خر در گل ماندهLike a duck in thunderstorm
نخود هر آشی بودنTo have a finger in every pie
دست و پا چلفتی استHis fingers are all thumbs
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز‌هاThere is no smoke without fire
از چاه درآمدن و در چاله افتادنTo fall from the frying pan into the fire
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسدA burnt child dreads the fire
بدجوری گیر کردم.I am in a rather hole.
به غیرتم برخورد.My pride was wounded
بد هیچکس را نخواهید.Wish nobody ill.
پایت را به اندازه گلیمت دراز کن.Cut your coat according to your cloth
پول حلال مشکلات است.Money talks
پای مرا وسط نکشید.Don’t involve me
پایش لب گور است.He is on his last leg
چار‌ه‌ای جز این ندارم.I have no choice but…
بیخیالش!What do I care
چه خیال باطلیA fat chance
احتیاط‌کردن در شرایطی خاص یا نسبت به شخص خاصیWalking on eggshells
دخل‌وخرج به هم نخوردن (یعنی میزان پولی که خرج می‌کنید از مقدار پولی که در می‌آورید بیشتر است)In the red / in the black
نوش جانBon appetit
کاری را بدون برنامه‌ریزی قبلی و ناگهانی انجام‌دادنDo something at the drop of a hat
پول زیادی برای زندگی‌کردن ندارند (تنها خرج خورد و خوراک دارند و دستشان به دهانشان نمی‌رسد).Living hand to mouth
من می‌روم بخوابمI’m going to hit the hay /(sack)
باید سنگ تمام بگذاری/ باید نهایت تلاشت را بکنیYou should go the extra mile
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته.He robs his belly to cover his back.
تا زندگی هست امید هست.While there is a while there is a hope.
توی باغ نیست.He is off the rails.
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد.Waste not, want not.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز‌ها.There is no smoke without fire.
تازه اولشه.This is only the beginning.
تا نباشد چوب‌تر، فرمان نبرد گاو و خر.Spare the rod and spoil the child.
توانا بود هر که دانا بود.Knowledge is power.
تفرقه بینداز و حکومت کن.Divide and rule.
جریان چیه؟What is all about
جلوی زبونت رو بگیر.Control your tongue.
بزن به چاک.Buzz off.
بفرمایید میل کنید. از خودتون پذیرایی کنید.Help yourself.

اصطلاحات کوتاه انگلیسی، جملات یا کلماتی کاربردی و مهم

اصطلاحات کوتاه انگلیسی، جملات یا کلماتی کاربردی و مهم

اصطلاح انگلیسی جملاتی کوتاه یا کلماتی کاربردی هستند که در زمینه‌های مختلفی استفاده می‌شوند. این اصطلاحات مانند ضرب‌المثل‌های ایرانی برای بروز برخی اتفاقات به کار می‌آیند. شما می‌توانید با استفاده از این اصطلاحات به‌مرور در زبان انگلیسی تسلط و مهارت کافی را به دست آورده و با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کنید. در این زمینه پیشنهاد می‌دهیم که حتماً از یک مدرس حرفه‌ای در حوزه زبان انگلیسی نیز کمک بگیرید.

 

مشاوران ما در مرکز زبان هیراد هم اکنون آماده پاسخگویی به سوالات شما دراین زمینه می باشند.

ارتباط در واتس اپ: کارشناسان آنلاین

 

ساعت کاری این بخش: 9 الی 20:30

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوران ما در مرکز زبان هیراد هم اکنون آماده پاسخگویی به سوالات شما می باشند.

ارتباط در واتس اپ: کارشناسان آنلاین

ساعت کاری این بخش: 9 الی 20:30